loading...
نوری برای چشم های تاریک
یاشار زادمهر بازدید : 19 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)


قطاري
كه به مقصد خدا مي رفت ، لختي در ايستگاه دنيا توقف كرد . پيامبر رو به 
جهان كرد و گفت : مقصد ما خداست . كيست كه با ما سفر كند ؟ كيست كه رنج و 
عشق توامان بخواهد ؟ كيست كه باور كند دنيا تنها ايستگاهيست براي گذشتن ؟

قرنها گذشت اما از بيشمار آدميان تنها اندكي بر آن قطار سوار شدند . از 
جهان تا خدا هزار ايستگاه بود . در هر ايستگاه كه قطار مي ايستاد كسي كم مي
شد و قطار مي گذشت و سبك مي شد .زيرا سبكي قانون خداست .

قطاري كه به مقصد خدا مي رفت ، به ايستگاه بهشت رسيد . پيامبر گفت : اينجا 
بهشت است ، مسافران بهشتي پياده شوند ، اما اينجا ايستگاه آخرين نيست . 
مسافراني كه پياده شدند ، بهشتي شدند . اما اندكي باز هم ماندند .

قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند . آنگاه خدا رو به مسافرانش كرد و 
گفت : درود بر شما ! راز من همين بود . آنكه مرا مي خواهد ، در ايستگاه 
بهشت پياده نخواهد شد .


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 49
  • بازدید کلی : 2,353